دیباچهای بر نظریهی ایران
نمونهی موردی فلسفه و اندیشهی سیاسی ایرانی در آیینهی یلدا برای آبادانی ایران
محمد احیائی
نسخه نخست -۲۹ آذر ۱۴۰۲
بخشی از نظریهام در مورد ایران را در سخنرانی و پاورپوینت در موضوع یلدا در سال ۱۳۹۵ در موسسه یاوران سرزمین آریا ارائه کردم و سپس چند سال بعد در وبسایت آن منتشر شد.
در این جا به صورت چکیده اشاراتی را میافزایم.
توجه داشته باشید که مدرنیته در این نوشته در معنی عام و گستردهی آن در نظر گرفته شده و فقط اشاره به مدرنیتهی اروپایی ندارد.
در این سخنرانی و پاورپوینت به عنوان یک نمونهی موردی نشان دادهام مدرنیته، فلسفه و اندیشهی سیاسی در ایران دارای منشاء و مبنایی متفاوت با مدرنیتهی اروپا بوده است و راه متفاوتی را رفته و می رود.
فلسفهی سیاسی و اندیشهی سیاسی مدرنیته اروپایی با الگوواره (پارادایم) مبتنی بر جابجایی سوژه و ابژه و نومینالیسم فلسفی بوده و بنابراین بر مبنای ذهنیت یا سوژه و تسلط (Domination) انسان بر طبیعت، جهان، انسان و خود بوده است. برای همین همواره در مدرنیتهی اروپایی، انسان در نقش سوژه (ذهنیت) قرار دارد و رو در رویی مسلطِ سوژه با ابژه و عوارض جدی آن مطرح هست که برای تعدیل آن نیازمند ایجاد سازو کارها و نهادهایی مانند پیمانهای بین المللی از وستفالی گرفته تا حفاظت محیط زیست، توسعهی پایا (پایدار)، حقوق بشر و … و نهادهای نظارتی آنهاست.
پدیداری سوژه دکارتی و تالیهای آن از منظر سیاسی منجر به رهایی از،امپراتوری مسیحی ژرمنی و پدیداری ملت- دولتها (Nation- State) در دوران مدرن اروپا شد که نیازمند مشروطیت (Constatition) یا حاکمیت قانون بشری برای جلوگیری از فراگیری توتالیتاریسم، فاشیسم و دیکتاتوریهایی مانند پلورتاریا شدند.
هم چنین ضرورت ایجاد اتحادیهها و پیمانها برای پیشگیری و چارهی عوارض آن بسیار مهم بوده است. مانند پدیدار شدن ایالت متحده آمریکا یا اتحادیهی اروپا و پیمانهای نظامی تضمین کننده امنیت مانند ناتو و نهادهایی مانند دموکراسی، حقوق بشر و مؤسساتی مانند سلزمان ملل، شورای امنیت سازمان ملل و دیوان دادگستری بین الملل تا بر ظرفیت بالقوهی ایجاد جنگهای داخلی و جرائم بین المللی غلبه کنند یا در صورت رخداد در آنها توانایی دفاع و چاره داشته باشند.
در ایران ما با الگوواره (پارادایم) بسیار کهن دیگری از مدرنیته روبه رو هستیم که بر مبنای ریشه، آن را جان و خردی نامیدهام و بر مبنای نام، سیمرغی.
در این الگوواره، خرد که خود سه نوع دارد، مکمل جان است که خود در معانی بسیار گستردهای کاربرد دارد و تمامی کارکردهای گوناگون خرد را به عنوان مکمل می پوشاند.
رابطه مکمل میان جان و خرد چنان اساسی است که ترکیب بنیادین اهورامزدا نیز بر همین ریشه پدیدار گشته است.
در این الگوواره سوژه با ابژه مانند مدرنیته اروپایی جابجا نشده بلکه به گواهی شاهنامه خرد چشم جان و دستگیر انسان در هر دو جهان است:
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد
ستایش خرد را به از راه داد
خرد، چشمِ جان است چون بنگری
تو بی چشم، شادان جهان نسپری
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هردو سرای
از او شادمانی و ز اویت غمی است
و ز اویت فزونی و ز اویت کمی است.
برای تطبیق مدرنیته ایران که منجر به تمدن کاریزی و ملت سیمرغی نخستین شهریاری گیتی یعنی شاهنشاهی ایران شد با مدرنیتهی اروپایی که منجر به ملت- دولتهای امروز و تمدن ویژه آنها شده است نیازمند رسائلی مفصل است.
در این جا به اهم و کلیات اشارتی شد و باقی را وامی نهم به فرصتی دیگر.
توجه شما را به شرح بیشتری بر فلسفهی سیاسی و اندیشهی سیاسی مدرنیتهی ایران بر یک نمونه بسیار مهم یعنی موضوع یلدا در فرهنگ و تمدن ایران در سخنرانی و پاورپوینت پیوست جلب میکنم.
توسعه پایدار در مفهوم آبادانی و اجرای قانون طبیعت در آینهی اساطیر یلدا
سرفصل:
۱- تأثیر ساختار سه گانه نظام هستی در فرهنگ های گوناگون جهان بر تثلیث اساطیری
۲- دسته بندی ایزدان اساطیری هندی با قابلیت تعمیم به دیگر اساطیر هند و ایرانی و اروپایی
۳- دستهبندی سه گانه نقشها
۴- ایزدان فرمانروا با دو بعد (فرمانروایی و قانون) – (روحانی، جادویی و قضا)
۵- دئوه یا دیوها: ایزدان جنگاور
۶- ایزدان برکت و تولید
۷- تمایز در ایران و هند
۸- بازتاب اساطیر در شخصیت هوشنگ در شاهنامه فردوسی
۹-هوشنگ و برادرش ویگرد در آینه ی متون پهلوی و انعکاس آن در آثار اسلامی
۱۰- متلاشی شدن و تلفیق ایزدان باستانی در ایزد مهر در ایران و اروپا
۱۱- تطبیق هوشنگ و مهر با جشن یلدا
۱۲- برخی از تجلیات ارکان یلدا و ارتباط آن ها با هنر هوشنگ و ویگرد.
محمد احیائی
۲۹ آذر ۱۴۰۲